داری خرابشون میکنی!
داری خرابشون میکنی!
بعد از 8 جلسه و گذشت دو ماه ارتباط با جامعه محلی و تهیه تعدادی سفره در طی تحلیلهایی که با همدیگر داشتیم وقتی پایان جلسه هشتم فرا رسید و من داشتم سفرهها را لوله میکردم ناگهان صدای اعتراض چند نفر را شنیدم که میگفتند: «حواست به کاغذهای سفره باشد! داری خرابشون میکنی!». با تعجب دست کشیدم و نگاهشون کردم ولی واقعاً خوشحال شدم که این سفرههای تحلیلها با کاغذهای رنگ و وارنگشون جزئی از دارایی تحلیلگران شده و اگر با دست من تا بخورند، انگاری که پا روی پای آنها گذاشتهام و دادشان را به هوا بردهام. حواسمان باشد که برخورد مناسبی با سفرهها داشته باشیم تا آسیب نبینند و به گونهای جلوه نکند که ما تسهیلگران دغدغه آنها را نداریم و مراقبشان نیستیم.