
اکثر افراد یا گروههایی که فعالیتهای اجتماعی انجام میدهند، نیتهای خیری دارند. آنها به دنبال ایجاد تغییرات مطلوب -از نگاه خودشان- در سطح جامعه و محیط زندگی مردم هستند. کنشگران اجتماعی، خیریهها، NGOها و گروههایی که دغدغههای اجتماعی، فرهنگی و زیستمحیطی دارند، گروههایی از این جنس هستند. آنها حول دغدغههای خود، فعالیتهای متنوعی برای تحقق ارزشها و باورهایشان انجام میدهند. رسیدن به این ارزشها و باورها لاجرم باعث مداخلههایی در سطح اجتماع و محیط زندگی افراد دیگر میشود.
در این فضاها معمولاً انسانهایی زندگی میکنند که لزوماً دغدغۀ مشترکی با این گروهها ندارند و اولویتهای متفاوتی برای زندگی و معاش خود دارند. اینجاست که مداخلۀ «بیرونیها»[1] بعضاً باعث ایجاد تعارضهای آشکار و نهانی میشود که اثرات نامطلوبی بر زندگی و معیشت جامعۀ محلی میگذارد.
این تعارضها معمولاً باعث ایجاد تنشهایی بین گروههای «بیرونی» و جامعۀ محلی میشود. در چنین وضعیتی، گروههای «بیرونی» با واقعیتی روبهرو میشوند که پیشتر به آن فکر نکرده بودند، یا به آن بیتوجهی یا کمتوجهی میکردند. روبهرو شدن با این واقعیتها آنها را از نردبان حدسها و پیشفرضها پایین میآورد و با زمین واقعیت روبهرو میکند. یکی از نشانههای آن، مقاومت و مخالفت جامعۀ محلی و «درونی»ها با اتفاقاتی است که «بیرونیها» سازماندهی کردهاند.
بیرونیها بعد از مواجهه با این واقعیتها ممکن است رویکردهای مختلفی را دنبال کنند. مثلاً برخی از آنها واقعیتهایی را که با آن روبهرو میشوند، انکار میکنند و نادیده میگیرند. بعضی دیگر با آن مواجه میشوند و مقابله میکنند. بعضی دیگر هم سعی بر تغییر واقعیت و تلاش برای قانع کردن جامعۀ محلی دارند و اصرار میکنند آنها را با واقعیت ذهنی و تمایلات خود تطبیق دهند. این مدلهای مواجهه نهتنها تعارضها را کمتر نمیکند، بلکه باعث افزایش بیاعتمادی بین طرفین و دامن زدن به تعارضها در بلندمدت میشود.
داستانهای مربوط به اینگونه مداخلهها از سمت بیرونیها کم نیست و ردپای آن را میتوان در گوشهوکنار پروژهها و کارهای کوچک و بزرگی که بعضاً با نیتهای خیر صورت میگیرد، جستوجو کرد. در بولتن پیشِ رو، سعی کردهایم بر اساس برخی از تجاربی که داشتهایم، داستانی از این مداخلات و تعارضات شکلگرفته دربارۀ آن را روایت و بررسی کنیم.
برای نزدیک کردن مخاطبان این بولتن با واقعیت داستان، از سه نگاه و زاویه موضوع را روایت کردهایم. نگاه اول، روایت گروهی است که قصد راهاندازی خانۀ گردشگری و دغدغۀ مرمت و نگهداری از بافت تاریخی را دارند. نگاه دوم، روایتی از اهالی و جامعۀ محلی درگیر این موضوع است که زندگی و فضای پیرامونیاش تحتتأثیر این ماجرا قرار گرفته است و نگاه سوم، زاویۀ دید تسهیلگرانی است که برای شناخت بهتر تعارض شکلگرفته گفتوگوهایی با دو طرف ماجرا داشتهاند.
در این بولتن تلاش کردهایم تا با روایت کردن نگاه سه گروه، مخاطبان را به فضای این شکل از پروژهها و تعارضها نزدیک کنیم. به این گمان که شاید با کمک این روایات، خواننده بتواند فعل و انفعال شکلگرفته در این نوع ماجراها را لمس کند و برداشت خود را از آن داشته باشد.
این روایتها دستاول و خالی از سوگیری و برداشتهای شخصی نیست؛ ولی تلاش زیادی کردهایم تا سوگیریها و ترجیحهای شخصی خود را در این روایتها خنثی کنیم. امیدواریم مطالب این بولتن کمک کنند تا نگاه واقعبینانهتری داشته باشیم به تأثیرات پروژهها و اقدامهایی که زندگی جوامع محلی را تحتالشعاع قرار میدهند. در انتها خوشحال خواهیم شد اگر به این بولتن به مثابۀ یک جریانِ انتقال تجربه و بهاشتراکگذاری نگاه شود. بگذاریم این انتقال تجربه کمک کند به اثرات کارهایمان در مواجهه با جامعۀ محلی عمیقتر فکر کنیم و اجازه دهیم فهممان از نقشی که به عنوان یک «بیرونی» (مانند فعال اجتماعی) بازی میکنیم، به چالش کشیده شود.
[1] در این متن، منظور از بیرونیها (Outsiders) متخصصان، افراد یا گروههایی هستند که به واسطۀ مداخلهها یا حضورشان در جامعۀ محلی، زندگی و معیشتشان تحتتأثیر مستقیم و جدی قرار نمیگیرد. از سوی دیگر، درونیها(Insiders) بهرهمندان اصلیِ جریانها و مداخلههایی هستند که روی زندگی و معیشتشان تأثیر مستقیم میگذارند.