جوانه می‌زند ولی محصول؟

فرشاد جودیان
تجربه تسهیلگری

این یادداشت از تجربه‌های تسهیلگری نوشته شده در کتاب ردپایی که می‌ماند قسمت «آنها می‌دانند، ما نمی‌دانیم» است. در مقدمه‌ی این قسمت از کتاب آمده:

مطابق روش مرسوم، ما نیز فکر می‌کردیم که جریان علم همیشه یک‌طرفه و از سوی کارشناس و پژوهش‌گر به جامعۀ هدف است؛ اما به‌مرور زمان، با تعاملات فراوان با جامعۀ محلی و درک پیچیدگی‌ها و شرایط محلی خاص هر جامعه، در دانسته‌هایمان تجدیدنظر کردیم و متوجه شدیم که بسیاری از انتظاراتی که از کشاورزان داریم، به این خاطر است که به امکانات و محدودیت‌های آن‌ها آگاه نیستیم. در حالی‌ که کشاورزان با اشراف کامل به شرایط‌ اقدام می‌کنند؛ نه از روی ندانستن. پس قبل از اینکه یاد بدهیم، باید بدانیم که آن‌ها به امور مربوط به خود، نسبت‌به ما داناتر هستند و باید به دانسته‌هایشان احترام بگذاریم.

جوانه می‌زند ولی محصول؟

دومین سال پروژه بود. اعضای تیم سفرهای خود را به روستای گوگ­تپه شروع کرده بودند. روستای گوگ­تپه در بخش مرحمت‌آباد شهرستان میاندوآب واقع شده است، این روستا با 1380 هکتار زمین زراعی یکی از روستاهای بزرگ شهرستان به‌حساب می­‌آید و در قسمت جنوبی دریاچۀ ارومیه در فاصلۀ 22کیلومتری قرار دارد.

سفرهایمان به روستا را دیر شروع کرده بودیم. نتوانسته بودیم اطلاعات زیادی دربارۀ روستا و اراضی آنجا به‌دست بیاوریم و زمان کاشت محصولات پاییزه فرا رسیده بود. شروع کردیم به هماهنگی با کشاورزان جهت کاشت محصولات پاییزه. آقای جدیدی، یکی از کشاورزان، قبلاً راننده کامیون بود ولی بنا به دلایلی مجبور به فروش کامیون شده بود و زمین کشاورزی را اجاره می‌کرد و با کشت در آن امرار معاش می­کرد. حدود هفت روز از زمان کاشت گذشته بود که او با ما تماس گرفت و گفت که مزرعه‌ای سه‌هکتاری می­خواهد اجاره کند. موجر پولی بابت اجاره نمی­خواست ولی طی قراردادی خواستار 20درصد از محصول تولید شده بود. زمین در قسمتی از اراضی روستا قرار گرفته بود که طی سه سال اخیر به‌دلیل برداشت زیاد آب­‌های زیرزمینی، آب شور جایگزین آب شیرین شده بود و کشاورزان نیز با همین آب شور محصولات خود را آبیاری می­‌کردند. در فصل زراعی فقط یک بار می­توانستند از آب شیرین کانال برای آبیاری استفاده کنند. ما به تقاضای آقای جدیدی برای بررسی وضعیت خاک، نمونه‌خاک برداشت کردیم. نتایج آزمون نشان داد: شوری خاک 16دسی‌زمنس بر متر بود؛ نامناسب برای کاشت هر نوع محصول.

آقای جدیدی علاوه‌بر این زمین، چهار هکتار زمین دیگر را نیز از زمین­‌های حاصل‌خیز روستا اجاره کرده بود. می­گفت اگر این مزرعۀ بی‌­کیفیت مقدار کمی هم محصول بدهد، می­‌تواند از این طریق هزینه­‌های کشت همۀ زمین های اجاره‌­ای خود را به‌دست بیاورد و فصل زراعی خوبی را پشت سر بگذارد. او می­‌گفت موجر پول نمی­‌خواهد و فقط 20 درصد از محصول را می‌خواهد. حتی مزارع کشت‌شده در اطراف آن مزرعه را نشان‌مان داد که جوانه‌زنی در آن‌ها صورت گرفته بود. ما نیز در مقابل می‌گفتیم:

«جوانه می­زند ولی محصول نمی­‌دهد. هزینه­‌هایی که برای کشت این سه هکتار می­‌کنید، جز وقت تلف‌کردن و ضرر و زیان برای تو سودی نخواهد داشت.»

علی‌رغم اصرار آقای جدیدی و توصیۀ کشاورزان آن منطقه به کاشت گندم، ما با استناد به کتاب­‌های کشاورزی و مقالات منتشرشده دربارۀ این موضوع، بالاخره توانستیم کشاورز را از اجارۀ این زمین منصرف کنیم. احساس خوبی داشتیم که نگذاشته­ ایم آقای جدیدی ضرر کند. از طرفی به نظرات کشاورزان آن منطقه هم فکر می‌کردیم که می‌گفتند: «می‌شود از این زمین محصول برداشت کرد.»

صاحب زمین خودش در این زمین گندم کاشت. زمان برداشتِ محصول فرارسیده بود. اغلب کشاورزانی که در کاشت آن‌ها مشارکت داشتیم، از نتیجۀ به‌دست‌آمده رضایت داشتند و ما هم از این نتایج خوشحال بودیم. آقای جدیدی تماس گرفت و از ما خواست او را ببینیم. در دیدارمان، او برگه­‌های باسکول آن زمین سه‌هکتاری را نشان‌مان داد و گفت:

«آن زمین سه‌هکتاری که شما می­‌گفتید بیشتر از دو تن محصول نمی­‌دهد، 5/12 تن گندم داده و علاوه‌بر آن، کشاورز با فروشِ کاه و کلش هزینه‌های تولید را تأمین کرده است.»

در آن لحظه ما فقط سکوت کرده بودیم و کل ماجرا را در ذهن خود تداعی می‌کردیم. ما فهمیدیم قبلِ هر پیشنهاد یا توصیه­‌ای باید ابتدا نگاه بالا به پایین را در خودمان خنثی کنیم و قبل از انجام هر کاری، شناخت کافی از شرایط روستا و کشاورزان آن را داشته باشیم و نظر کشاورزان را نیز در تصمیم‌­گیری‌­ها­ لحاظ کنیم. این‌ها بدون مشارکت کشاورزان امکان‌پذیر نیست.