هنوز بست‌ها نرسیده‌اند

سونیا پیران
تجربه تسهیلگری

این یادداشت از تجربه‌های تسهیلگری نوشته شده در کتاب ردپایی که می‌ماند قسمت «شراکت علم و تجربه» است. در مقدمه‌ی این قسمت از کتاب آمده:

ما با اتکا به دانسته‌های علمی، وارد جامعۀ محلی شدیم و به‌‌دنبال پیاده‌کردن تکنولوژی‌های به‌روز در روستا بودیم. در این مسیر با مشکلات و ناکامی‌هایی رو‌به‌رو شدیم. بیشتر اوقات این ناکامی‌ها به‌دلیل سازگارنبودن راه‌حل‌های علمی با شرایط واقعی کشاورزی در منطقه بودند. شرایطی که کشاورز بیش از همه به آن واقف بود اما نقش او کمتر در نظر گرفته می‌شود. تلاش کردیم در فرایند تغییر، سهم درخور توجهی برای تجارب جامعۀ محلی در نظر بگیریم تا راه‌حل‌های اجرایی (تکنولوژی‌ها) با شرایط آن‌ها متناسب‌تر شوند.

هنوز بست‌ها نرسیده‌اند

برای ارائۀ مشاوره به آقای علوردیزاده و کمک‌کردن به خرید وسایل مرغوب، به فروشگاه لوازم آبیاری تحت‌فشار رفته بودیم. همۀ وسایل و لوله‌‌های موجود در لیست را خریدیم؛ به‌غیر از دو وسیله، بست‌ها و سیم، که آقای علوردیزاده برخلاف تأکیدات من و همکارانم آن‌ها را تهیه نکرد. گفتم: «آقای علوردیزاده، اجازه بدهید بست‌‌ها را من بخرم یا حداقل برای لوله‌های ثانویه چند متر سیم بگیرم. قرار است فردا آب را وارد شبکۀ آبیاری مزرعه بکنیم. این چیزها را در روستا گیر نمی‌آوریم و معطل می‌شویم.» گفت: «نه، حل می‌شود. مشکلی پیش نمی‌آید.»

طبق قرار قبلی، ساعت نُه صبح همگی سر زمین بودیم و کار را شروع کردیم. خیلی ناراحت بودم. با خودم فکر می‌کردم با این همه تلاش و مشارکتی که در کشاورزی پایدار انجام می‌دهد، چرا می‌خواهد کار را ناقص انجام دهد. ظهر سر ناهار پرسیدم: «آقای علوردیزاده ایده‌‌ای در سر دارید؟» گفت: «صبر کن دخترم. حل می‌شود.» کار را دوباره شروع کردیم. همه‌چیز خوب پیش می‌ رفت. هنگام کشیدن نوارها، کشاورزهای همسایه هم برای همکاری و کمک آمده بودند. به آقای علوردیزاده و پسرش گفتم: «جهتِ قرارگرفتن شیارها روی نوارهای تِیپ[1] در تخلیۀ درست آب خیلی مهم است. لطفاً دقت کنید.» ناگهان یکی از اهالی گفت: «فرقی نمی‌کند. در هر حالت آب چکه خواهد کرد.» چون که اگر شیارها زیر نوار تیپ قرار گیرند، از حالتِ قطره‌ای چکه‌کردن به حالت روان تغییر می‌کنند.

زمان واردکردن آب به شبکه رسید. دیدم آقای علوردیزاده کیسه‌ای سیاه آورد. چیزی نبود جز چند بطر‌ی خالی نوشابه و نوار تیوپ‌های بریده‌شده. او بطری‌‌ها را از آب پر کرد و در دهانۀ انتهایی لوله‌‌های اصلی قرار داد. گفت: «یاد گرفتید؟» گفتم: «عالی است. بهتر از این نمی‌شود؛ اما بست انتهایی لوله‌‌های تِیپ چه می‌شود؟ سیم هم که نخریدیم.» گفت: «صبر کن.»

انتهای لوله‌‌ها را تا کرد و با برش کوچکی از خود لوله، انتهای لوله‌‌های تِیپ را مسدود کرد. راستش من اولین‌بار بود این روش را می‌‌دیدم. آب را وارد شبکه کردیم. درخشش قطرات آب را که از لوله‌‌ها می‌چکید، در چشمان‌شان می‌‌دیدم. مشغول چک‌کردن شبکه بودم که دیدم آب در چند نوار تِیپ به‌صورت ناودانی تخلیه می‌شود. سریع شیر فلکه را بستیم و نوارها را درست کردیم. آقای علوردیزاده گفت: «خانم مهندس شما درسش را خوانده‌اید. واقعاً جهتِ قرارگرفتن نوارهای تِیپ روی زمین تأثیر دارد.» می‌دیدم که استفاده از وسایل دردسترسِ روستا، هم هزینه‌ها را کاهش می‌دهد و هم کار را راه می‌اندازد. کاری که به‌تنهایی نه با دانش ما انجام می‎شد و نه با تجربۀ کشاورزان.


[1] . نواری با دیواره نازک است که برای آبیاری قطره‌ای استفاده می‌شود (Drip tape)