پایش و ارزشیابی مشارکتی
معرفی مقالۀ پایش و ارزشیابی مشارکتی: ردیابی تغییر در رویکردهای حل مسئلة اجتماعی[1]
کتاب «حل مسئلۀ اجتماعی»[2] دربارۀ نوع رویکرد ما به حل مسائل اجتماعی است. این کتاب با اشاره به ناکارآمدی و ناتوانی رویکردهای دیگر، بر رویکردی تمرکز میکند که برآمده از ایدۀ «حل مسئله»[3] برای «یافتن راههایی است که جهان جای بهتری برای همۀ ما شود». مجموعهمقالاتی که در این کتاب گرد هم آمدهاند، هریک تلاش کردهاند رویکردی برای حل مسئلۀ اجتماعی ارائه کند. مقالۀ دیگری هم به نام «پایش[4] و ارزشیابی[5] مشارکتی: ردیابی تغییر در رویکردهای حل مسئلۀ اجتماعی» ما را با بعد دیگری از ابعاد مطالعاتی حل مسئلۀ اجتماعی آشنا میکند که کمتر در اقدامهای اجتماعی و توسعهای به آن توجه میشود. این مقاله «پایش و ارزشیابی مشارکتی» را به مثابۀ رویکردی برای ردیابی تغییرات ناشی از مداخلات[6] اجتماعی معرفی میکند و یادآور میشود که غفلت از این ردیابی ممکن است به ناپایداری در نتایج حل مسئلۀ اجتماعی بینجامد. این مقاله را سارا باقری نوشته است که تجربههای ارزشمندی در تسهیلگری فرآیندهای مشارکتی برای تغییر و توسعۀ اجتماعی دارد.
نویسنده مقاله را با این سؤال شروع میکند: چرا وقتی از رویکردهای مختلف در حل مسئلۀ اجتماعی صحبت میشود، ضرورت دارد که به بحث «پایش و ارزشیابی مشارکتی» نیز توجه شود؟ پاسخ این سؤال به مفهوم «حل مسئله» برمیگردد. «حل مسئله» درواقع اشاره به وضعیتی است که مسئله شناسایی شده است و با وضعیت موردنظر و مطلوب فاصله دارد. بنابراین تلاشها و مداخلههایی برای ایجاد «تغییر» صورت میگیرد، تغییر از وضعیت فعلی به وضعیت مطلوب. پس یکی از دغدغههای اصلی هر نوع مداخلهای، باید این باشد که تغییرات موردنظرش را ردیابی کند و ببیند آیا به وضعیت مطلوب دست یافته یا خیر. به این دلیل، باید روشی برای ردیابی، سنجش و قضاوت دربارۀ تغییرات وجود داشته باشد و «پایش و ارزشیابی مشارکتی» روشی است برای این کار.
«پایش و ارزشیابی مشارکتی» رویکردی است که تحقق تغییرات موردنظر در مداخلههای توسعه را ردیابی میکند و به این سؤال پاسخ میدهد که آیا اقدام انجامشده برای حل مسئلۀ اجتماعی اثرگذار بوده و به اهداف خود دست یافته است یا خیر. پایش با ردیابی تغییرات و مقایسۀ آن با استانداردها و اصول موردنظر، به «فرایندِ» مداخله میپردازد و ارزشیابی با قضاوت دربارۀ دستاوردها و تأثیرات، «نتایجِ» مداخله را بررسی میکند. در این مقاله، ضمن توجه به تمایز مفاهیم پایش و ارزشیابی با دیگر مفاهیمی که ممکن است با این دو خلط شوند، دربارۀ رویکرد پرداختن به پایش و ارزشیابی نیز بحث شده است.
محور اصلی پایش و ارزشیابی در رویکردهای متعارف عبارت است از نیازهای سیاستگذاران و حامیان مالی پروژهها. درواقع تعیین شکست و موفقیت پروژه طبق معیارهای آنها صورت میگیرد. درحالیکه رویکردهای مشارکتیِ پایش و ارزشیابی، مطالبهها و نیازهای دستاندرکاران و بهرهمندان اصلی مداخله را محور قرار میدهند و مبنای قضاوتشان از پروژه معیارهای کسانی است که مداخله برای انتفاع آنها صورت میگیرد.
دستاندرکاران اصلی پروژه در انتخاب معیارها، جمعآوری دادهها و تحلیل و ارزشیابی یافتهها درگیر میشوند که سبب میشود پایش و ارزشیابی از ابزاری برای نظارت و پاسخگویی، به ابزاری تبدیل شود که «یادگیری مشترک»، «خوداتکایی در حل مسئله» و «توانمندی مردم محلی» برای ایجاد تغییر را به دنبال داشته باشد. در مقالۀ حاضر با مرور جریانی که منجر به شکلگیری رویکرد مشارکتی در پایش و ارزشیابی شده، ویژگیها و ابعاد مختلف این رویکرد هم بیان شده و چگونگی عملی کردن این رویکرد با اشاره به گامهای ساده و درعینحال حساس آن مطرح شده است. به منظور توضیح نحوۀ بهکارگیری این رویکرد، نمونههایی از تجربههای داخلی و بینالمللی استفاده از «پایش و ارزشیابی مشارکتی» در مداخلههای توسعه در پایان مقاله آمده است که تنوعی از زمینههای بهکارگیری ابزارهای این رویکرد را نشان میدهد.
در پایان، نویسنده از گامهایی برای آینده میگوید و این مقاله را معرفی مقدماتیِ «پایش و ارزشیابی مشارکتی» میداند که هدفش بیان مفهوم، ویژگیها و نحوۀ تحقق این نوع پایش و ارزشیابی برای خوانندگان بود؛ اما چرا؟ در اینجا باید با رجوع به سؤال ابتدای مقاله، بار دیگر پرسید که چرا وقتی صحبت از حل مسئلۀ اجتماعی میشود، باید به مقولۀ پایش و ارزشیابی، آن هم با رویکرد مشارکتی پرداخت؟ این پرسش را به صورت مصداقیتر و میدانیتر میتوان چنین مطرح کرد: چرا وقتی از بهکارگیری رویکردهای مختلف حل مسئله در ایران صحبت میشود، لازم است به پایش و ارزشیابی آن نیز توجه کرد؟ آیا در مداخلاتی که با هدف بهبود، توسعه، ارتقای ظرفیت، محرومیتزدایی و... در ایران صورت میگیرد، خلأیی وجود دارد که «پایش و ارزشیابی مشارکتی» را ضروری سازد؟
از نظر نویسنده، پاسخ این سؤال در همان تعریف پایش و ارزشیابی با رویکرد مشارکتی نهفته است، تعریفی که موفقیت و شکست پروژه را از دیدگاه بهرهمندان اصلیاش تفسیر میکند و تأکید دارد که ایجاد تغییر بهواسطۀ مداخله را باید از دیدگاه دستاندرکاران اصلی پروژه سنجید و باید همۀ تأثیرات ناشی از مداخله را ردیابی کرد تا بتوان خوب بودن یا نبودن آن مداخله را درک کرد. این همان ضرورت و خلأیی است که باید برایش کاری کرد.
جعفر قوام دوست دربارۀ این مقاله با سارا باقری گفتوگو کرده است که در اینجا میتوانید آن را ببینید و بشنوید.
[1] در نگارش این معرفی، از مقدمۀ کتاب «حل مسئلۀ اجتماعی»، چکیده و مقدمۀ مقالۀ «پایش و ارزشیابی مشارکتی: ردیابی تغییر در رویکردهای حل مسئلۀ اجتماعی» استفاده شده است.
[2] کتاب حل مسئلۀ اجتماعی (رویکردهای میانرشتهای) را نشر رحمان با گردآوری جعفر قوامدوست و همکاران منتشر کرده است.
[3] Problem Solving
[4] Monitoring
[5] Evaluation
[6] Interventions